حرکت در هنر :
از زمان کشف پرسپکتیو در دوره رنسانس تا به وجود امدن کوبیسم در قرن بیستم ادراک بصری همیشه از یک نقطه تصور می شد . کوبیسم با نشان دادن نماهای مختلف یک جسم به صورت همزمان از نقاط مختلف در یک تصویر مفهوم فضا در تصاویر پرسپکتیوی را توسعه داد و مفهوم حرکت را از طریق زمان وارد نقاشی نمود .
در کوبیسم ادراک فضا به عنوان فرایندی وابسته به زمان در نظر گرفته می شود . این مطلب در معماری به معنای حرکت در ترکیب فضایی برای دیدن و درک آن از جهات مختلف است . در جریان بعدی یعنی فوتوریسم سعی بر این بود که حرکت در تصویر گنجانده شود . در معماری نیز هدف فوتوریست ها نمایش تحرک بود یکی از دلایل این امر جاذبه ای بود که در آن زمان تکنولوژی در میان مردم به وجود اورده بود . مجسمه ساز معروف امبرتوباچیونیس در مقدوه کاتالوگ یک نمایشگاه می نویسد: ((....این اعتقادات است که مرا مجبور می سازد در مجسمه سازی به جای این که به دنبال فرم بگردم در جستجوی ضرب اهنگ ( ریتم ) مصور باشم و به جای تجسم اندام جویای تجسم اعمال بدن باشم و چنین اشت که معماری مورد علاقه من معماری اهرام نیست ( حالت ایستا ) بلکه معماری حلزون شکل و پویا است )) .